بعدازمرگم در روزی بارانی مرا دفن کنیدتاآتش قلبم خاموش گردد.
بعدازمرگم مرا در تابوتی ازجنس چوب بگذاریدتاهمه بدانند عشق من مانند چوب خاکسترشد. بعدازمرگم پارچه سیاهی روی تابوتم بیندازیدتا همه بدانند سیاه بخت بودم بعدازمرگم مرا درآفتاب بگذارید تاهمه بدانندعشق من شعله ورشد. بعدازمرگم چشمهایم را باز بگذارید تاهمه بدانند چشم انتظار بودم. بعدازمرگم دهانم را باز بگذارید تاهمه بدانند دراین دنیا حرفی برای زدن داشتم. بعدازمرگم دستهایم را از تابوت بیرون بگذارید تاهمه بدانند ازاین دنیا چیزی به همراه خود نبرده ام. بعد ازمرگم صورتم را روبه غروب آفتاب بگذارید تاهمه بدانند عشق من غروب کرده وزندگیم تمام شده است. بعدازمرگم دستهایم را بر روی سینه ام قرار دهید تا همه بدانند همیشه دوست داشتم کسی را در آغوش بگیرم. بعدازمرگم تکه یخی روی قبرم قرار دهیدتا با اولین طلوع خورشید آب شود و به جای یارم بگرید |
حلالت میکنم اما هنوزم از تو دلگیرم
دیگه از کنار من تو رفتی رفتی و تا که دیگه برنگشتی
میگفتی عاشقی ولی نبودی حتی بیای نمیشی اون که بودی
حلالم کن اگه بیشتر از اون حدی که تو نمیخواستی به تو من کردم عادت
حلالم کن اگه بیشتر از اون عشقت به تو من گفتم دوستت دارم بی نهایت
حلالم کن اگه بودن کنار تو گناهی بود که جوابش شد خیانت
حلالم کن اگه چشمای پاک من میریخت اشک صداقت
زخم زبوناتو به جون خریدم
غرورمو به عشق تو بریدم
حلالم کن
قلبی دارم خسته از تپیدن
مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!
مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..
یـــک لبـــــخـنـــد ..
بــه بــازی میـــــگیــــری ..!
مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..
و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..
مــــــی گویند ســــاده ام ..!
اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ..،
همیـــــــــن!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!?
مگه ضجه هامو نمیشنوی؟
خدایا اون داره تنهام میذاره.داره میره.خدایا جلوشوبگیر.
برگردونش.
خم شو.آروم توگوشش بگو که دوسش دارم.آروم بهش بگوکه من خیلی تنهام...
بگواگه بره من نابودمیشم.
خدایا هق هق هامومگه نمیشنوی؟مگه صدای شکستن دلم رونمیشنوی؟
خدایا منم وجوددارم.یه نیم نگاه بهم بنداز وآروم بگو من نمیذارم بره...نمیذارم دلتوبشکنه.بگو تنهات نمیذاره...
تقدیر من این است که با درد بسازم
از این دل نامرد دلی مرد بسازم
انگار قرار است که من داغ دلم را
با گریه ی چشمان خودم سرد بسازم.......
(مخاطب خاص داره.....)
کجایی
یک کلمه نیست ؛
خیلی معنی داره گاهی ….
کجایی یعنی :
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی … !؟
دلم تنـــــــــــگ شده ….
دوســــــــــــــِت دارم …….. !!!
غم نگاه آخرت تو لحظه ی خدافظی
. چه بی دووم بود قولمون جدا شدیم آخرکار با رفتنم از این دیار آرزوهامو میکشم آروم آروم دل تنگم داره بی تو میمیره
گریه ی بی وقفه ی من تو اون روزای کاغذی
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
.
تو حسرت نبودنت من با خیالتم خوشم
.
کوله بارم پره حسرت ، تو دلم یه دنیا درده
مثل آواره ای تنهام ، تو خیابونی که سرده
.
تا خیالت به سرم میزنه گریم میگیره