دلم تنگه واسه دوران کودکی ..... دورانی ک ب دور از تموم بدی ها.....بدون دغدغه....با آرامشی وصف ناپذیر....ب دنبال بادبادکای رنگی بدوم و بخندم.....اما افسوس ک اون دوران با آرزوهای زودتر بزرگ شدن گذشت و من نفهمیدم....االان بزرگ شدم ....خیلیم بزرگ شدم ولی.....حسرت کودکی رو میخورم....
دلنوشته ی من در حالی ک رو مبل خونه ی مامانبزرگمینا لم دادم....