چ تصادفی باز دوباره میبینمت....بازم مثه همون قدیما ...با اون چشمای عسلیی ک داری نفسمو بند میاری....هردفعه ک میبینمت اونقد عمیق نفس میکشم ک تا لحظه ی دیگه ی دیدار....عطرت پر بشه تو وجودم....و باز چ تصادفی فهمیدم ک داری میری....خدا میدونه اگه واسه بدرقه ی دوستم نمیومدم فرودگاه بازم بی خبرم میذاشتی...ب دلم موند ک بهم بگی دوسم داشتی....اگه بگم نرو بگو ک نمیری...راستی چرا حلقه ی اشک تو چشمات کاشتی؟؟؟؟....نکنه حلقه ی طنابو از الان بعد از رفتنت رو گلوم دیدی؟؟؟؟....نکنه واست مهم نی ک چی ب سرم بیاد....نکنه بذاری بری بدون فکرو خیال؟؟؟؟ باشه برو عزیزم خدا ب همرات باشه....ولی بدون ب دلم موند ی روزی....بگی تورو میخوامت...
نظرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر